جدول جو
جدول جو

معنی واضح اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

واضح اصفهانی(ضِ حِ اِ فَ)
آقازمان پسر کمال پهلوان پسر پهلوان قاسم از شعرای قرن یازدهم است. و نصرآبادی درباره وی چنین نویسد: جد او از کدخدایان لنجان است که یکی از بلوکات اصفهان است و در زمان شاه عباس ماضی عسس اصفهان بوده و صاحب جمع هوائی و راهداری هم بوده. باقی بسیاری بهم رسانیده آزار بسیاری کشید بعد از آن فوت شد و پهلوان کمال هم به امر مزبور قیام نمود و آقازمان بعد از فوت او به مضمون شعر مسعودسعد عمل نموده:
بکم ازقدر خود مشو راضی
بین که گنجشک را نگیرد باز.
متوجه عمل پدر نشده به درویشی و قناعت ساخت در کمال صلاحیت و تقوی روزگار گذرانید. همیشه با اهل کمال و مردان صاحب حال انیس و جلیس است. لطایف طبعش نهایت غرابت دارد و تتبع بسیار از سخنان متقدمین و متأخرین کرده. شعرش این است:
عشق آگاهی نبخشد جان غفلت دیده را
برق نتواند بریدن این ره خوابیده را
پیر چون گشتی بیفشان بر جهان دامان ترک
داس کشت آرزو کن پشت خم گردیده را.
#
مشق تحملم ز لگد کوب غم رسید
چون سطر جاده از قلم پاشدم تمام.
#
از آن خوش کرده ام چون اشک حسرت گوشه گیری را
که استادن نباشدآب باریک فقیری را.
#
شد سبک پردازی دولت به عزت رهبرم
سرمه گردید از گرانیهای قیمت گوهرم.
#
مرد را پامال خواری میکند طغیان حرص
شمع کوته میشود چون شعله بالا می کشد.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 343 و 344). و رجوع به فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ اِ فَ)
از شعرای ایران و از اصفهان بود علاوه بر شعر در هنر نقاشی نیز استادی چیره دست و نامی بشمار میرفت و به ’زمانای نقاش’ معروفیت داشت. او در سال 1112 هجری قمری در قید حیات بود. مثنوی و دیوانی از وی باقی مانده و بیت زیر از اوست:
گر وحشیانه از روش خلق می رمم
عذرم بسی بجاست که مردم ندیده ام.
و رجوع به صبح گلشن ص 170 و 191 و روز روشن ص 271 و ذریعه ج 9 ص 347 و 406 و آتشکدۀآذر ص 176 و تذکرۀ غنی ص 62 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 و ریحانه الادب ج 2 ص 65 شود
لغت نامه دهخدا
(ثِ)
نام یکی از شعرای اصفهان. از اوست:
ای آنکه ترا زیاده از جان دارم
در عشق تو نی سر و نه سامان دارم
تا دل دارم درد تو دارم در دل
تا جان دارم غم تو در جان دارم.
(از تذکرۀ صبح گلشن ص 576)
لغت نامه دهخدا
(یِ اِ فَ)
خلف میرزا جعفر غیرت اصفهانی شاعری که در قرن سیزدهم میزیسته است. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور)
مصطفی معظم فرزند علیرضا از شاعران قرن سیزدهم و چهاردهم. (از فرهنگ سخنوران دکتر خیامپور)
لغت نامه دهخدا